گروه سیاسی- رجانیوز: حجت الاسلام رسایی نماینده مردم تهران در مجلس نهم شورای اسلامی در گفتگویی متفاوت با هفته نامه تماشاگران گفت: آقاي روحاني تنها رئیس جمهوری است که بدنه اجتماعي ندارد. بدنه اجتماعي روحاني براي آقاي خاتمي و هاشمي است. من هميشه به دولت آقاي روحاني ميگويم "دولت خاشمي" نصفش براي خاتمي است نصفش برای هاشمی. همه رؤساي جمهور پايگاه اجتماعي داشتند مثل آقاي هاشمي كه پايگاهش تودهها نبود چون آنها را له كرد، خواص هزينه داده براي انقلاب هم پايگاه او نبودند. خواص متوسط به بالا يا تكنوكراتها پايگاه اجتماعي آقاي هاشمي بودند. هاشمی مديرها را سیر کرده بود برای همین آنها را همیشه به دنبال خودش داشت. آقاي خاتمي هم بدنه اجتماعي داشت در بين طيف روشنفكر و دانشجو و هنرمندان چهره و مشهور. بدنه اجتماعي آقاي احمدينژاد هم در تودههاي عمومي مردم، مستضعفين، بچه حزب اللهيها و... بود. تا اين دو سال آخر كه آقاي احمدينژاد با رفتارهایی که داشت طیفی از این جماعت را از خود دور کرد. همه اینها پایگاه و بدنه اجتماعی داشتند اما آقای روحانی پایگاه اجتماعی ندارد و بعد از افتضاحی که در پرداخت حقوق های کلان و پاداش های چند صد میلیونی بوجود آمده به شدت جایگاهش در افکار عمومی را از دست داده است.
آنچه را که در ادامه میخوانید مشروح مصاحبه رسایی با هفتهنامه تماشاگران است:
هفته نامه تماشاگران: حميد رسايي را بايد از سلبريتيهاي گروه پايداري محسوب كرد. يكي از تندمزاجترين چهرههاي نحله تندمزاجان. رسايي كه در دوران رياستجمهوري هشت ساله احمدينژاد يكي از پر و پاقرصترين حاميان او محسوب ميشد – اگرچه ميگويد به محمود انتقادات تندي هم داشته است- با آمدن حسن روحاني به خيابان پاستور، مجبور شد صدايش را بالاتر ببرد. منتقد دائمي و جدي اصلاحطلبان و سياستهاي موسوم به اعتدال و يكي از بيمهارترين معترضان به ظريف و برجام. اين روحاني جنجالي با همين رويه توانست به يكي از شاخصترين چهرههاي مجلس نهم تبديل شود و صحنههايي ماندگار و تاريخي را در صحن علني ساختمان بهارستان خلق كند. اعتراضهاي بيپايان او به مذاكرات هستهاي، اعتراضاتش به علي لاريجاني براي تصويب برجام در مجلس و نطقهاي آتشيناش عليه خاندان هاشمي را بايد از نقاط عطف سالهاي اخير مجلس به حساب آورد.
رسايي اما براي پيگيري منوياتاش به بلندگوي مجلس بسنده نكرد. او سالهاست با نشريه 9 دي يكي از تريبونهاي اصلي اصولگرايان تندرو را در اختيار دارد. گروهي كه در سالهاي اخير با نام دلواپسها نامي خاص پيدا كردهاند. نشريهاي كه انعكاس تمام و كمالي از روحيه مديرمسوول پرهياهوست و بارها در منازعات سياسي خبرساز شده و البته مخالفان بسياري پيدا كرده. اتفاقي كه به نظر نميرسد براي حجتالاسلام، عجيب يا ناخوشايند باشد. 9 دي با مواضع گاه حيرتانگيزش بارها تا پاي توقيف دائم رفته اما هر بار روئينتن نشان داده و با گذر از آتش، دوباره روي كيوسكهاي مطبوعاتي برگشته. سختجاني ويژهاي كه اغلب آن را به جايگاه متفاوت حميد رسايي مرتبط ميدانند و او خودش منكر آن است. اينبار هم كه باز نشريهاش به محاق رفته ميگويد برميگردد چون حرف حق و قانوني ميزند و نميتوانند دهانش را ببندند. همانطور كه در فضاي مجازي نميتوانند جلويش را بگيرند و او حالا هم كه در مجلس نيست، هر از چند گاه خبرساز ميشود. مثل انتقادش از سازمان بازرسي كل كشور و مثل خبري كه از تهيه فهرستي از مديران با حقوق نجومي داد.
حجتالاسلام رسايي را در دفترش در همان كوچه پسكوچههاي حوالي ميدان بهارستان پيدا ميكنيم. جايي كه ميگويد از منزلش هم دور نيست و اينطوري تأكيد ميكند كه خانهاي در بالاي شهر ندارد. او حالا با رد شدن صلاحيتاش و باز ماندن از حضور دوباره در مجلس فراغت بيشتري دارد و ميگويد يكي از كارهايش قرار است همين حضور در رسانهها باشد. پس براي مصاحبه كه درخواست ميدهيم بدون امروز و فردا كردن زياد –كه عادت سياستمدارهاست- با ما در دفترش قرار ميگذارد. دفتري كه با موكت فرش شده، اثاث محقري دارد و حاج آقا ميگويد ديدارهايش را همين جا انجام ميدهد و 9 دي هم همين جا بسته ميشود. بر خلاف تصوري كه از او داريم، راحت و گرم است و آدم را نميترساند! به روال گفتوگوهاي «تماشاگران امروز» با آقاي رسايي هم وارد بحثهاي تخصصي نميشويم و ترجيح ميدهيم بيشتر از موضوعاتي صحبت كنيم كه علاقه داريم از ايشان بدانيم. ميخواهيم بدانيم پشت آن پيشاني چين خورده و صورت برافروخته چه ميگذرد و زوايايي از شخصيتاش را بپرسيم كه معمولاً كمتر نمايان ميشود. پس، از خانوادهاش ميپرسيم، از علایق و تمايلات شخصياش. هر چند كه از سياست گريزي نيست اما برايمان جالب است بدانيم كه مرد سياسي جز سياست در چه عوالمي سير ميكند.
*ما فكر ميكرديم در يك دفتر بزرگتر با شما قرار داشته باشيم. فكر نميكرديم دفتر کار شما اينطور جمع و جور باشد. تصور مردم اين است كه نماينده مجلس بايد دفتر بزرگتري داشته باشد.
البته این هم دفتر نمایندگی من بود و هم قبلا دفتر هفته نامه 9 دی بود اما الان فقط دفتر هفته نامه 9 دی است. حالا اگر دفتر قبلي من ميآمديد چه ميگفتید؟ دفتر قبلی در زيرزمين يك ساختمان قدیمی در خيابان ايران بود. يك بار يكي از رسانههاي اصلاح طلب يك گزارش از آن تهيه كرده بود. نميدانم خبرنگارش چه وقت و چه زمانی داخل دفتر آمده بود، ولي حتي اينكه فرشمان چطور بود و دفتر چگونه بود را در گزارشش آورده بود.
*يعني بيخبر از شما گزارش تهيه كرده بود؟
بله.
*نفوذي بوده؟!
چيز عجيبي هم نبود هر كسي ميتواند با ما ارتباط بگيرد و به دفترم بيايد. همين امروز هم بعد از شما با دو سه نفر قرار دارم. هنوز مردم با بنده در ارتباط هستند و ما را مثل یک نماينده ميدانند و در ملاقات ها می آیند، مشكلاتشان را ميگويند.
*مي توانيد به آنها كمك كنيد؟
در مواقعی و مواردی بله. هرچند نماينده نيستم اما بالاخره هم ارتباطاتم و هم رسانه 9 دی سر جايش است. علاوه بر همه اینها در فضای مجازی هم فعالم؛ يعني كانال تلگرامم با 39هزار عضو و صفحه اينستاگرامم با 127هزار نفر عضو، رسانه هستند. برخی اوقات سوژه ها و موضوعاتی پیش می آید که با کار رسانه ای می توان آنها را دنبال کرد.
*فکر می کنید چرا این حالت وجود دارد همانطور که در سال های اول دولت روحانی مردم هنوز به درب خانه احمدی نژاد می رفتند و ملاقات می کردند و نامه می دادند.
شاید یک علت آن این است که مردم احساس می کنند ما از جله نمایندگانی بودیم که به صراحت حرف می زدیم. این تلقی را در ايميلهايي كه ميفرستند و یا در كامنت هايشان بیان می کنند. به نظرم مهمترين سرمايه يك نماينده هم همين باشد كه حرف بزند هر چقدر بیشتر از حقوق مردم حرف بزند بیشتر به او مراجعه می کنند. سال گذشته در مجلس يك طرحي بود براي اينكه شرط شرط نابينايي براي افرادي كه ميخواهند كانديداي مجلس شوند، برداشته شود، چون الان افراد نابينا نميتوانند براي نمايندگي مجلس كانديدا شوند. من موافق اين طرح بودم و در موافقت آن هم صحبت كردم. دلايل مختلفي آوردم، يكي از آنها اين بود كه در مجلس بيش از چشم، دهان است که كار ميكند. يعني نماينده اگر زبان نداشته باشد نميتواند كار نمایندگی كند چون سلاح ديگري غير از حرف زدن ندارد.
*بالاخره نابيناها هم در اين جامعه زندگي ميكند.
ولی فعلا قانون ميگويد كسي كه نابيناست نميتواند كار نمايندگي كند. این قانون در همان ايامي مطرح شد كه آقاي لاريجاني در 20دقيقه برجام را تصويب كرده بود. پشت تريبون گفتم اتفاقاً برخی اوقات آدم چشم نداشته باشد بهتر است. مثل همين اتفاقي كه در تصویب برجام افتاد و رئیس مجلس در برابر چشم ما آييننامه را زير پا گذاشتند ما همه ديديم ولی خیلی ها حرف نزدند. سرمايه اصلي نماينده همين حرف زدن است و البته بنده هم سعي كرديم تا جايي كه از دستم برمی آيد از این سرمایه استفاده کنم. براساس همين تلقي هم هست كه مردم با ما تماس ميگيرند. برای همین دليلي نميبينم كه اگر بتوانم برای کسی كاري انجام بدهم بگويم نماينده نيستم پس انجام ندهم.
*اگر فردي را معرفي كنيد و مثل سابق سفارش شما تحويل گرفته نشود، ناراحت نميشويد؟
نمايندههاي مجلس دو دسته هستند يك دسته نگاهشان به ارباب رجوع، نگاه برگه رأي است. يعني ميگويند يك آدمي كه مراجعه ميكند يا ارتباط ميگيرد يا تلفن ميزند، مثل یک برگه رای است و حتي گاهی آنها را بيشتر از يك رأي حساب می کنند. براي همين هر درخواستي را پاسخ مثبت ميدهند. يك دسته ديگر از نمايندهها اينطور نيستند و واقعاً آنچه كه وظيفهشان است را انجام ميدهند. ما در دوره قبل نماينده اي در مجلس داشتيم كه روزهای ملاقات عمومي اش 200نفر به مجلس ميآمدند و مثل یک ماشين امضا عمل می کرد. برايش وقت مردم و اعتماد مردم به نظام و سيستم اهميت نداشت چون بسیاری از این نامه ها با پاسخ منفی دستگاه ها مواجه می شود. گاهي يك درخواستي از شما ميكنند که غيرقانوني است و من نماینده ميدانم كه انجام نميشود. اما وقتي نامه ميدهم، در دل ارباب رجوع اميد ايجاد ميكنم. طرف ميرود وقت من را كه گرفته، وقت خودش را هم می گیرد، به اداره مربوطه ميرود، وقت آنها را هم ميگيرد و در نهايت جوابش نه است چون درخواست غیر قانونی است. وقتي نه را شنيد، يك ناسزا به من ميدهد، يك ناسزا به نظام ميدهد و يك ناسزا هم به خودش ميدهد و ميرود.
*شما در دوره نمایندگی چطور عمل می کردید؟
من خودم اينطور نبودم. معمولاً هفتهاي يك بار ملاقات مردمي داشتم. شايد در هر ملاقات مردمي 20نفر را ميديدم. چون دفترم را هم توجيه كرده بودم و وقتي ارباب رجوع تماس ميگرفت ميپرسيد كه كار فرد چيست و اگر از اختيارات من نبود، طرف را رد ميكرد. در ملاقات ها هم توضیح می دادم که این درخواست شما غیرقانونی است و اگر من هم نامه بدهم و وزیر به آن عمل کند خودم باید یقه وزیر را بگیرم که چرا کار غیر قانونی کردی.
*الان مشغوليت شما بيشتر كجاست؟ نشريه 9دی هم كه توقیف است، فعاليتتان الان چيست؟
يكي از فعالیت هایم همين است كه الان در خدمت شما هستيم و مصاحبه ميكنم، بقیه اوقاتم را هم با مطالعه و جلساتی که دعوت می شوم و پیگیری برای آماده سازی چند کتابی که در انتشارات 9 دی قصد چاپ آن را داریم.
*در رسانهها و فضاي مجازي هم فعال هستيد.
بالاخره از جمله معدود افرادی هستم که در فضای مجازی مخاطب دارم.
*از نظر اداری کارمند وزارت ارشاد هستید، الان شما مرخصي هستيد يا مأموريد يا...
الان در برزخم. هنوز تكليفم در وزارت ارشاد معلوم نشده. البته روز اول به آقاي جنتي پيام دادم كه من كارمند هستم و برايم فرق نميكند وزير كي باشد. ولي خب طبيعي است كه قانون يك پيشبينيهايي برای کارکنانی که ماموریتشان در نهاد دیگری تمام می شود یا کسانی که جانباز هستند، كرده كه بايد رعايت شود.
*پس فعلاً استندباي هستيد؟
بله.
*فيش حقوقيتان را هم كه منتشر كرده بوديد.
اینطور که برخی از رسانه ها نوشته بودند بعد از موضوع فیش گیت، اولین چهره سیاسی که داوطلبانه فيش حقوقي خودش را منتشر کرد بنده بودم. البته من آخرین فیش حقوقی مجلسم در اردیبهشت را منتشر کردم. از ارشاد هم هنوز حقوق ندارم.
*هزينههاي 9دي از کجا تامین می شود؟
درباره هزینه های 9دي در رسانه های سیاسی مقابل ما را متهم ميكنند و ميگويند غيرممكن است شما به جايي وابسته نباشيد اما الان شما دفتر و تجهيزات ما را ميبينيد. بعضي از اينها دوستانی از منزلشان آورده اند و گفته اند که هدیه می کنیم به 9 دی. بعضي از اين وسایل هم مربوط به 18سال پيش است. آن زمان که بنده دفتر جريان شناسي تاريخ معاصر را راه انداختم، بعضي از اينها را آن زمان خريده بودیم و بعد از نمایندگی و عدم فعالیت دفتر جریان شناسی تاریخ معاصر، در طول این مدت در انباری نگه داری می شد. در هفته نامه 9 دی دوستانی که در تحريريه هستند، هیچ حقوقی دریافت نمی کنند.
*مثل ما هستند!
شايد شما اميد داشته باشيد كه بعداً به شما حقوق بدهند ولي اينجا من از يك سال و نيم پيش اعلام كردم كه ديگر نميتوانيم پولي بدهيم.
*خب لابد وضع بچههايتان خوب است، نيازي ندارند. شايد هم از همين رابطه با شما بيشتر از حقوق نشريه منتفع ميشوند.
وضع شان که خوب نیست ولی چون ما هفته نامه هستیم، معمولا در رسانه های دیگر و یا محل کار دیگر مشغولند. الحمد لله نه آنها اهل سوءاستفاده از مثل من هستند و نه من نفعی برای آنها دارم. بحث وجود اعتقادات مشترکی بین ما هست که همه ما را در اینجا جمع می کند. البته نشریه 9 دی برای خودش فروش هم دارد و تا من نماینده بودم بالاخره بخشی از هزینه ها مثل اجاره دفتر و دو سه نیروی انسانی را از حقوق مربوط به دفتر کاری نمایندگی ام پرداخت می کردم اما به هر حال مهمترین عوامل در باقی ماندن این نشریه و عدم وابستگی اش به جریاتات سیاسی و زیر بلیط آنها نرفتن، به قناعت و صرفه جویی دوستان تیم رسانه ای کنار من برمی گردد.
*این هزینه های نمایندگی که گفتید پرداخت می شود جزو در فيش حقوقي نماینده است؟
نه آنها جداست. البته فقط اختصاص به نماینده ندارد الان يك بخشدار هم نيرو و دفتر دارد، راننده دارد و... مجلس چون سيستم ادارياش برای نمایندگان ثابت نيست، اينها را در اختيار خود نماينده ميگذارند. مجلس ويژگيهاي خاص خودش را دارد. يعني يك نماينده ميرود نماينده بعدي ميآيد. شايد نخواهد از نيرو يا راننده قبلي استفاده كند يا شايد بخواهد دفترش در محله دیگری باشد. بنابراين هزینه ماهانه در اختيار خود نماینده قرار می گیرد تا پرداخت کند. در اين ميان ممكن است كسي هم باشد كه از اين مزايا استفاده نكند. يعني بگيرد و خرج نكند يا خرج كار ديگر كند. آنها هم دو دسته هستند. يك نفر مثل آقاي كوچكزاده كه آمد در مجلس گزارش داد كه من اينها را گرفتم و همه در فلان صندوق جمع شده، وام ميدهم. واقعاً هم همينطوراست. شايد تعدادی از نمايندگان هم باشند كه اين پول را بگيرند و نه دفتر بزنند و نه نيرو استخدام كنند، خرج کار دیگری کنند البته تا جایی که من اطلاع دارم اکثریت قریب به اتفاق نمایندگان این مبالغ را هزینه کار نمایندگی می کنند.
*ولی شما براي نشريه خودتان خرج كردهايد.
کار ما در نشریه به نوعی مکمل کار نمایندگی بود. من دراینجا به نوعی دوتا یکی می کردم. هم دفترم بود هم کار نشریه در آن انجام می شد. باضافه این که تیم رسانه ای مثل یک تیم مشاوره در کنار کار نمایندگی ام به کار می آمد که در حقیقت همه چیز در جای خودش خرج می شد.
*تا الان چند شماره از 9 دی را درآورديد؟
آخرین شماره 232 بود.
*شما خودتان چقدر براي 9دي وقت ميگذاشتيد؟
من به کار رسانه ای معتقدم و 9 دی را مکمل کار نمایندگی ام در مجلس می دانستم البته چون 9 دی چهارشنبه و پنج شنبه ها جمع بندی می شد، خیلی با زمان مجلس تداخل نداشت.
*در صحبت ها بیشتر روي استفاده از افعال حال تأكيد داريد، يعني همچنان 9دي ادامه دارد؟
بله. ادامه دارد. فعلاً يك ماه است که در توقیف مانده . ان شالله به زودی رفع توقیف می شود. این توقیف ها هم نوعی حمایت وزارت ارشاد از رسانه های منتقد است. من بار قبل كه توقيف شده بوديم، مصاحبه كردم، گفتم ارشاد دو جور حمايت ميكند. بعضي از نشريات مثل نشریات وابسته به آقای انتظامی ميلياردي يارانه ميگيرند، بعضي نشريات مثل ما هم، هر چند وقت يك بار، دو سه ماه توقيف ميشويم، بدهيهايمان را که صاف ميكنيم، دوباره منتشر ميشويم.
*البته اين يارانه كه در دولت قبل هم بود. يك ليستي منتشر شده بود كه ايران و كيهان و وطن امروز و... يارانه عجيب و غريبي ميگرفتند كه در اين دوره مثلاً وطنامروز يارانهاش خيلي كم شد.
براي ما كه وابسته به جايي نيستيم اينطور نبود و كمكي در كار نبود.
*محكوميت 9دي چگونه است؟
الان در مرحله بازپرسی است و اگر بازپرس توقیف را درست تشخیص دهد، آن را به دادگاه می فرستد.
*قاعدتاً شما كه نگران لغو امتياز نيستيد؟
دفعه قبل وزیر ارشاد مصاحبه کرد که دفعه بعدی 9 دی را لغو مجوز می کنیم البته نمی توانند این کار را بکنند چون لغو مجوز کیلویی نیست. تا کنون چهار بار ما در این دولت توقیف شده ایم که سه بار آن تبرئه شده ایم یعنی مشکل از ما نبوده حتی به ما در دادگاه تذکر هم ندادند.
*شما تیتر زده بودید سیاستی که عین دیاثت است، اين تيتر را هر كس ميزد ميبستند خب.
این برگه از جمله آیت الله جوادی آملی در دیدار آقای عارف با ایشان بود. ما هم که به کسی این نسبت را نداده بودیم، فقط بر اساس تحلیل آیت الله جوادی نوشته بودیم که کسی که اینطور عمل می کند می شود دیوث سیاسی. پس صرف این جمله جرم نیست در روایات ما هم آمده که کسی با چنین ویژگی ای دیوث است، آیا اهل بیت توهین کرده اند؟!
*براي شما تند نبود براي ما قطعاً تند حساب می شود. وقتی برخی از تیترها را می زنید، احتمال برخورد نمی دادید؟
برد هر رسانه در میزان ريسك پذیری آن است. رسانهها اگر قدرت ريسك نداشته باشند، موفق نميشوند. مثلاً زماني كه توافق ژنو امضا شد، اولين كسي كه در مجلس اعتراض كرد من بودم. آقاي ابوترابي این پيروزي بزرگ را به ملت ايران تبريك گفت، من روي ميز زدم و گفتم مذاكرات اينها محرمانه بوده شما ميدانيد چه چيزي تصويب شده كه تبريك ميگوييد؟
*كميسيون امنيت ملي هم اطلاع نداشت؟
نه چيزي رسمي نميگفتند.
*ولی به رهبري حتماً گزارش ميدادند.
اولا كه حضرت آقا ميفرمودند من در جزئيات دخالت نميكنم. بعد هم اين دليل نميشود كه ما انتقاد نكنيم. پس اينها هم نبايد به دولت قبل انتقاد ميكردند چون بايد ميگفتند حضرت آقا همه كارها را در جريان بوده. بعد از توافق لوزان اگر يادتان باشد، 15فروردين بود. آقا گفتند متن مذاكرات را در اختيار عموم قرار بدهيد كه باز هم اينها اين كار را نكردند. يك بار گفتند منتشر كرديم، يك بار گفتند نميشود محرمانه است و... بعد از توافق ژنو هم ما تيتر زديم «جام زهر!»، خيلي از دوستان خودمان هم گفتند تيتر تندي است، ولي سه ماه بعد گفتند حق با شما بود. يا سالگرد توافق ژنو بود. آقاي {كامران}نجفزاده مدام گزارش ميداد كه توافق كردند يا نكردند و... سه روز قبل از اينكه توافق انجام شود، 9دي بيرون آمد. ما عكس مشهور باشگاه خبرنگاران از آقاي روحاني كه يك كليد دستش بود را زديم روي جلد، عكس هم كج بود. تيتر يك ما اين بود: «كليدي كه شكست! »باز خيليها گفتند شايد تا سه روز ديگر اينها توافق كردند. ميخواهم بگويم بخشي از قدرت رسانه به ريسكش است.
*البته اين كارهايي كه شما ميكنيد، براي رسانهاي مثل ما قطعاً ريسكش بيشتر است.
نه اينطور نيست.
*ولی شما چهار بار توقیف شدید اما رفع توقیف شده اید؟
به هر حال ما در دادگاه خاطرخواه كه نداريم، ميرويم دفاع ميكنيم. الان من رفتم گفتم اينكه شما اتهام زدهايد 9دي به دنبال القاي تقابل بين رهبري و آقاي روحاني هستند، شما بگوييد آقاي روحاني اين حرفها را نزدهاند؟ يا رهبري آن حرفها را نزدهاند؟ خب گفتهاند. تازه ما هم گفتهايم كه آقاي روحاني برو ببين مشاورانت چه كساني هستند كه تو را در اين تقابل قرار دادهاند. در مورد آن تيتر دياثت هم گفتم وقتي يك مرجع تقليد ميگويد كسي كه خارجي را داخل كشور راه بدهد ديوث سياسي است، بعد هم دفتر ايشان بيانيه ميدهد كه اين يك باب در فقه است... ما كه به كسي فحش ندادهايم. ما گفتيم كه اين سياست عين دياثت است.
*درباره تحليلي كه تقابل جملات رهبري و رئيسجمهور را گذاشتيد، شخصاً اعتقاد داريد به اينكه اين تقابل وجود دارد يا كار ژورناليستي بود؟
خب در مواضع آقای روحانی تقابل هست. نميشود كه انكارش كرد. اينكه آقاي روحاني در اينجور صحبت كردن تعمد دارد، يك بار قابل اغماض است و ميشود گفت از دستش در رفته. دو بار هم مثلاً ميشود اما يك زماني اين به هفت هشت مورد ميرسد و روي اين نكته اصرار وجود دارد كه خلاف صحبتهاي رهبري حرف بزند.
*افراد ديگري در خود دفتر رهبري و... اين حساسيت شما را نشان ندادند.
شاید نشان داده اند و ما خبر نداریم . من کاری به آن ندارم ما طبقه وظیفه به دولت در باره این مواضع تقابلی اش تذکر دادیم.
* اين حساسيتي كه شما مدام درباره مذاكرات داريد زمان آقاي جليلي وجود نداشته و اين همه ايشان ميرفته كسي نميپرسيده چه گفتيد و چه شد. اين حساسيتها جديد است.
اولا آقاي جليلي نميگفت مذاكراتش محرمانه است. در آن دوره اصرار تيم ما بر مذاكرات علني بود و اصرار آمريكاييها و تيم مقابل بر مذاكرات پنهاني بود. در دوره جديد اين برعكس شد. اصرار تیم ما بر پنهان ماندن شد، آنها ميگفتند ما بدمان نميآيد علني باشد.
*شايد از ترس شما ميخواستند محرمانه باشد.
ببینید در دو مورد يك محتوا محرمانه ميشود؛ يك وقتي ميخواهي دشمنت نفهمد كه قاعده عقلي و منطقي دارد و درست است. اما مذاكره هسته ای ما كه با دشمن بود. مذاكره تمام نشده بود وندي شرمن كيفش را برمي داشت ميگفت بايد بروم به اسرائيل گزارش بدهم. پس دليل محرمانه بودن ترس از اطلاع دشمن نبود. مورد ديگر اين است كه نميخواهيم دوست بفهمد چون اگر بفهمد عصباني و ناراحت ميشود. مثل وقتي كه يك مرد از كارش اخراج ميشود. مستقيم كه نميآيد بگويد اخراج شدم. اگر باغيرت باشد يك ماه هم از خانه بيرون ميرود كه احياناً خانوادهاش نفهمند و ناراحت نشوند.
*احتمالا همين مورد دوم بوده، چون ميدانستند شما خيلي دلواپسيد نميخواستند بفهميد كه ناراحت نشويد!
نميخواستند مردم هم بفهمند. اتفاقاً مردم هم مرحله به مرحله فهميدند. بعد از توافق ژنو اگر شما ببينيد فضاي رسانهها و تودهها يك فضاي " برديم" بود. با فشار دولت، در جلسات شوراي عالي امنيت روي صدا و سيما هم فشار آمد كه همراهي كند...
*اما رهبری همیشه حمایت کردند.
البته انتقادات جدی ای هم کردد. سياست مقام معظم رهبري هم همراهي بود. به چنددليل. اول اينكه مقام معظم رهبري در جايگاه پدري است. ما در جايگاه رقيب سياسي هستيم. رهبر بايد حمايت كند و ميكند ولي همين ايشان به ما نميگويد اين حرفها را نزنيد.
*شما اعتقاد نداشتيد كه وضعيت تحريمها و فشارهاي اقتصادي و جهاني خيلي بحراني است و ممكن است برجام وضعيت را بهتر كند؟
بحث ما اين بود كه برجام وضعيت را بدتر ميكرد. الان كه دو سال و نيم گذشته، وضعيت بهتر شده؟
*ركود اقتصادي وجود دارد، ولي اين تا اندازهاي قابل پيشبيني بود.
آقاي روحاني مدام به اين مينازد كه تورم را كنترل كرده. شما از هر اقتصادداني بپرسي تورم بهتر است يا ركود ميگويد تورم. آقاي هاشمي هم اين را ميگويد.
*آقاي احمدينژاد كه ميگفت تحريمها كاغذپاره است و اثري ندارد.
آقای ظریف هم می گفت اگر برای موشکی تحریممان کنند، بی ارزش است ما به آن عمل نمی کنیم. در همين جلسات مجلس من ميگفتم آقاي ظريف با همين مذاكرات، شما ميگوييد شامل تحريمهاي موشكي نميشود، آقاي ظريف ميگفت خب تحريم كنند به درك! اينكه همان حرف احمدينژاد بود كه ميگفت تحريمها كاغذپاره است. معنی حرف احمدی نژاد این بود که ما نبايد به خاطر تحريمها امتياز بدهيم. رهبري هم حرفش همين است كه تحريمهاي هستهاي تمام شود، حقوق بشر را شروع ميكنند. بعد سراغ تحريمهاي منطقه ميروند و.... كه الان هم همان شده. من همان موقع گفتم بدتر ميشود. دو سال و نيم پيش زماني كه اينها براي ژنو سوت و كف ميزدند، من در مجلس به آقاي ظريف گفتم براساس اين توافقي كه شما كردهايد و پشت تریبون دائما می گویید که همه تحریمها لغو می شود، آيا تحريمهاي حقوق بشر و موشكي و دفاع از تروريسم كه به آن متهم ميشويم، برداشته ميشود؟ گفت نه سرجايش هست.
*خب رهبري گفتند فقط درباره مسائل هستهاي مذاكره كنيد.
خدا پدرش را بيامرزد كه اجازه نداد. والا الان بايد حتي درباره همجنس بازي هم صحبت ميكرديم. اگر با اين وضعي كه اينها در هستهاي مذاكره كردند كه همه چيز را دادند و ما هيچ نگرفتيم، براي مذاكره حقوق بشر هم ميرفتند كه ما بايد همه چيز را قبول ميكرديم. البته مقام معظم رهبري گفتند فقط در موضوع هستهاي مذاکره کنید و امتیاز بدهید ولي با اين شرط كه همه تحريمها را بردارند. والا اينها در مذاكرات دورههاي قبلي بيش از اين امتيازات را ميدادند.
*شما ميگويد دست اينها براي مردم رو شده اما با همه اين ماجراها چه اتفاقي ميافتد كه طيف دوستان شما در انتخابات مجلس ميبازند؟ در دوره قبل ناشناختهتر بوديد ولي اين دوره با همه اين استدلالهايي كه فكر ميكنيد درست است، و اعتراضهايتان به تيم هستهاي، هيچكس از ليست دوستانتان رأي نياوردند.
كليت مجلس كه به نفع دولت نشد.
*درباره تهران و شما و دوستانتان صحبت ميكنيم.
فرد كه به حساب نميآيد. يك جريان فكري وجود دارد و در كل كشور اكثريت كساني انتخاب شدند كه حالت انتقادي دارند. در تهران يك موج بود كه آمد و گرفت خيلي هم ما نگران نيستيم. چون در تهران ما 20درصد كاهش مشاركت در جنوب شهر و 20 درصد افزايش مشاركت در شمال شهر داشتيم. تعارف هم نداريم. پايگاه رأي يك جريان جنوب شهر و پايگاه رأي جريان ديگر شمال شهر است. اگر من نرفتم مجلس، نه ميتوانم بگويم جنوب شهريها آدم نيستند و نه ميتوانم بگويم شمال شهريها مشكل دارند. در مجلس باشم، چه جنوب شهر و چه شمال شهر نماينده همه هستم.
*اين موضع معتدلي است. خيلي از دوستان شما تندتر صحبت كردند و گفتند تهرانيها مردم كوفهاند. خودتان هم قبلاً گفتيد مردم تهران چشم بسته رأي دادند.
البته این کوفه گفتنه به مردم تهران هم آخر مشخص نکردند که چه کسی گفته؟ ولی من گفتم مردم با چشم بسته رای دادند. واقعاً از اين ليست اميد چند نفر را ميشناختند و رأي دادند؟ شاید گفته شود که مردم به امثال خاتمی و هاضشمی اعتماد کردند اما مسئله اينجاست كه خود آن چند نفر هم اين ليست را نميشناختند.
*آن نقدي كه به آراي تهران بود كه ميگفتند اهل كوفه هستند را شما نداريد؟
نه. همين مردم تهران در يك انتخابات ديگر به آقاي احمدينژاد رأي دادند. فضا و جو بود. ما يك خواص داريم يك توده عامه مردم. خواص هم الزاما آدمهاي مذهبي نيستند، افرادي هستند كه از 6ماه قبل از انتخابات تصميم ميگيرند به چه كسي رأي بدهند. مردم كار به چپ و راست و اصلاًح طلب اصولگرا ندارند، همه ما را حاكميت حساب ميكنند. 20درصد مشاركت در جنوب شهر پايين ميآيد براي اينكه مردم ميگويند ما كاري به چپ و راست نداريم، شما آمديد كه وضع ما را درست كنيد. در اين سه سال وضع جنوب شهريها بدتر شده. براي شمال شهر تحريم تأثيري ندارد.
*خيلي از مديران نظام خودشان الان بالاي شهر هستند.
مشكل ما الان اين است كه خيلي از مديران نظام به اين مباني اعتقاد ندارند.
*منزل خودتان بالاي شهر نيست؟
نه ما همين اطراف بهارستان هستيم و از بچگي هم همينجا هستيم.
*شما يك وجه مطبوعاتي هم داريد چقدر براي خواندن و ديدن سايتها و مطبوعات وقت ميگذاريد؟
من چون اهل فضاي مجازي هستم، وقت زياد ميگذارم و رسانههاي مختلف را ميبينم. اينطور نيست كه از يك جريان ببينم، همه را ميبينم و اين مسئله هم مربوط به الان نيست. از اولي كه يادم ميآيد پيگير مسائل اجتماعي و سياسي بودهام دو طرف را ميديدم. زمان اصلاًحات روزنامههاي آن طرف را بيشتر هم ميديدم.
*اين يك مسئله طبيعي است. امام خميني هم راديو بيبي سي گوش ميدادند.
شما اگر بخواهي رشد كني بايد بداني حرف طرف مقابلت چيست. البته هر كس از من سؤال ميكند ميگويم تا مبانيتان را محكم نكرديد اين كار را نكنيد. چون اگر مبناي محكمي نداشته باشند، ممكن است تحت تأثير شبهات قرار بگيرند. الان روزنامه كمتر ميخوانم به اين دليل كه بيشتر محتواي روزنامهها در فضاي مجازي هست. تيترها را ولي حتماً ميبينم چون با تيتر ميشود فهميد جريان رسانهاي به دنبال چه چيزي است.
*راديو و تلويزيون چطور؟
راديو بيشتر در مسافرت و در ماشين گوش ميكنم. تلويزيون هم در حد اخبار و گاهي اگر ميزگردي باشد كه مفيد باشد.
*مشتري پر و پاقرص تلويزيون نيستيد؟ مثلاً سريال ببينيد.
گاهی پيش ميآيد كه يك سريال چشمم را بگيرد و تا آخرش ببينم.
*مثلاً چه سريالي؟
معماي شاه را ميديدم.
*نقدهايي كه برايش مينوشتند را هم ميخوانديد؟
ما خودمان هم در 9دي نقد ميكرديم. پايتخت را هم در ايام نوروز ميديدم و همينطورسريال ستايش.
*تلويزيونهاي آن ور آبي را هم ميبينيد؟ مثل بيبيسي...
نه. ولي بخشهاي مهمش برايم ميآيد.
*براي اينكه نميخواهيد از ماهواره استفاده كنيد، نميبينيد يا وقت نداريد؟
هر دو. يك دليلش اين است كه بايد از ماهواره استفاده كنم و ندارم و دليل ديگرش هم همين است كه وقت ندارم.
*سينما ميرويد؟
بله. آخرين فيلم همباركد را رفتم ديدم.
*نقدي به آن نداشتيد؟ باركد اصلاًحيههاي زيادي خورد.
من قبلاً در شوراي اكران بودم و هفتهاي يك بار جلسه داشتيم و همه فيلمها را ميديديم.
*وقتي وزارت ارشاد بوديد؟
نه. وقتي مجلس بودم به عنوان يك شخصيت حقيقي در شوراي اكران حاضر ميشدم. شوراي اكران طبق آييننامهاش بايد يك نفر كه سابقه حوزوي دارد در آن باشد، به همين دليل من را معرفي كرده بودند.
*از مجلس؟
به جايگاه مجلسم ربط نداشت. وزير حكم زده بود. چند كارگردان مثل آقاي دري، آقاي بهمني و... بودند. من قبل از طلبگي كارگرداني تئاتر كردم. در رشتههاي هنري خوشنويسي را تا عالي مينويسم.
*با قلم درشت؟
بله، ديوارهاي بزرگ نقاشي كردم. سال گذشته دقيقاً اين ايام در فنلاند بودم يك كاريكاتور كشيدم و در اينستاگرام گذاشتم. براي هيچ كدام از اينها نه نقاشي، نه خوشنويسي و نه كارگرداني تئاتر كلاس نرفتهام. نقد فيلم هم مينشينم ميبينم و چيزي كه ميفهمم را مينويسم.
*ولي سينما و تئاتر برايتان جدي بوده.
نه به اندازه بقيه هنرها. خلاصه زماني كه در شوراي اكران بودم، هفتهاي دو سه فيلم ميديديم.
*پس خوش ميگذشت!
نه اتفاقا. چون وقتم تلف ميشد. بسياري از اين فيلمها نه رتبه فني داشت و نه حرفي براي گفتن. فيلم زرد به حساب ميآمد و واقعاً آدم غصه ميخورد. فيلمهاي مختلفی بود.
*خانوادگي ميرويد؟
بله. گاهي هم مردم تعجب ميكنند. ميگويند آخوند آمده و بعد هم كه ميشناسند بيشتر تعجب ميكنند.
*انتقاد يا اعتراضي نميكنند؟
ما هم مدافع و طرفداران پروپا قرصی داريم، هم منتقدان جدی ای داریم.
*موسيقي گوش ميدهيد؟ برايتان جدي است؟
برايم جدي نيست گوش ميدهم. بچهها جوانتر هستند و اگر من بخواهم سليقه يا طبع خودم را تحميل كنم نميشود. بيشتر در مسافرتها گوش ميكنيم.
*چند فرزند داريد؟
دو پسر و يك دختر دارم. كوچكترين پسرم 9سالش است كه از ديروز تا حالا 4جلد كتاب نوشته. خودش چند ورق را به هم چسبانده نقاشي هم برايشان ميكشد. يكي ميمون قهرمان است يكي مرغ و خروس و... ديشب ساعت سه نصف شب قبل از سحری خوردن كتاب فروشي راه انداخته بود به ما ميفروخت. بچههاي بزرگترم هر دو رشته گرافيك هستند. پسرم 24ساله و دخترم 19ساله است.
*كجا تحصيل ميكنند؟
دخترم هنوز دانشگاه نرفته كنكور دارد. پسرم هم دانشگاه علمي كاربردي ميخواند.
*از پارتي شما استفاده نكرده يك دانشگاه خوب برود؟
نه. من در اينجور موارد خيلي سختگير هستم، بچهها هم ميدانند و جوري بار آمدهاند كه از من هزينه نميكنند.
*آقازاده نيستند؟
نه. سطح زندگي من بعد و قبل از نمايندگي هيچ فرقي نكرده. كما اينكه قبل از نمايندگيام با دوره نمايندگي فرق نكرد. يعني يك زندگي ثابتي دارم.
*بچهها علاقه فعاليت اجتماعي و سياسي ندارند؟
دخترم علاقهمند و پيگير است و دنبال ميكند اما پسرم نه. تازه ازدواج هم كرده و اصلاً در اين حال و هوا نيست.
*در تحريريه 9دي كمك نميكند؟
نه.
*در بحث سياسي با شما همراه و همفكر هستند؟
نه. گاهي منتقد هم هستند.
*گاهي اوقات يا در كل؟ شما اين مشكل را نداريد كه بچهها اصلاًح طلب شوند؟
نه (با تامل) اينطور نيست.
*خيلي با قاطعيت نميگوييد.
نوسان دارند. مثلاً پسر من در انتخابات راياش مطابق رای من نبود. دو هفته بعد از انتخابات به كل يادش رفت. الان هم با اين وضع و اوضاع گلايهاش بيشتر است. ولي من هيچوقت براي انتخابات در خانه دستوري حرف نميزنم. حتي به همسرم هم نميگويم به چه كسي رأي بدهد. اگر بپرسند ميگويم به اينها رأي بدهيد، نپرسند نميگويم.
*پرسيدن ندارد موضع شما مشخص است.
نه. من ليستي رأي نميدهم. مثلاً در همين انتخابات اخير به همه افراد ليست اصولگرايي رأي ندادم.
*از ليست اميد به كسي رأي داديد؟
نه. ولی به لیست مشهور هم کامل رای ندادم. دور قبل پايداري و جبهه متحد دو ليست جداگانه داشتند من به ليست پايداري كامل رأي ندادم.
*ليست پايداري كه بايد خيلي به شما نزديك باشد.
نزدیک هستند ولی برای انتخابات هشت نفر از دوستان لیست دیگر را بیشتر قبول داشتم.ً آقاي بذرپاش و رحماندوست و زاكاني و...
* در روزهاي گذشته به رئيس سازمان بازرسي كشورگير داده بوديد...
آقاي سراج ميگويد من به آقاي حسين فريدون گفتم اينفرد {مديرعامل بانک رفاه} خيلي فاسد است. خب اين يعني چي؟ شما رئيس سازمان بازرسي هستي. حسين فريدون چه کاره است؟ تازه اگر او تخلف كرده بايد يقهاش را بگيري. بيش از حسين فريدون بايد آقاي سراج مقصر باشد كه ميدانسته اين تخلف ميكند، اختيار قانوني هم داشته فقط ايستاده نگاه كرده. در ختم آقاي خزعلي من يك موضوعي را از آقاي سراج پيگيري كردم گفت فلاني اين را ول كن، مديرعامل بانك رفاه خيلي وضعش خراب است برو پيگيري كن. گفتم من نايبرئيس كميسيون اصل 90 هستم، شما پرونده را به ما بده تا پيگير شويم. ميگفت نه شما دنبالش باش. البته من مسئله را در كميسيون مطرح كردم ولي گفتند چون سازمان بازرسي روي مسئله كار ميكند، دو نهاد موازي دنبال يك مسئله نباشيم. خيلي از مشكلات ما همين است. واقعاً اگر این مشکلات در دولت احمدی نژاد بود، آقاي سراج اينطور برخورد ميكرد؟
*يعني تندتر برخورد ميكرد؟
صد در صد.
*اينطور نيست.
چرا نيست؟
* آقاي احمدينژاد و دوستانشان كه پروندههايشان مشخص است. آقاي احمدينژاد آن روزها ميگفت خط قرمز من كابينهام است ولي بعد از پايان كارش چند نفر از اطرافيانش به دادگاه رفتند و متهم شدند؟ اگر در زمان فسادشان برخورد ميشد بهتر نبود؟
البته حرف احمدينژاد را ما هم ميگفتيم غلط است. ولی همان زمان هم گفتيم قوه قضاييه اگر قوه قضاييه است کنار رئیس جمهور هم کسی فساد دارد برود بگيرد چرا نمی کردند. فساد هر جا كه هست بايد برطرف شود. همان موقع هم ما گفتيم اگر دور و بر آقاي احمدينژاد فاسد است، قانون هم به شما اجازه داده برو يقهاش را بگير.
*اطراف احمدی نژاد فساد نبود؟
كجا نيست؟ شما يكجا را به من بگو انسان باشد و فاسد نباشد. شما برو نهج البلاغه را باز كن. خطبهها و نامههای امیر المومنین بيشتر خطاب به كساني است كه خود حضرت سر كار گذاشته. بعضيها را عزل ميكرد و بعضيها را هم عزل نميكرد. چون ميگفت همينها را دارم. من خودم اشتباه و خطا نميكنم؟ طبيعي است. آدميزاد هر جا باشد اين چيزها پيش ميآيد. سيستم اگر اينطور بود كه فساد را ديد و آن را توجيه كرد، آن وقت باید گفت سيستم هم فاسد است.
*به نظر شما الان سيستم اشكال دارد؟ آقاي ناطق نوري چند روز پيش يك انتقادي از قوه قضاييه كردند و گفتند وقتي يك نفر ميآيد ميگويد پروندهام به دادگاه رفته و دست و پايم ميلرزد كه آيا دادگاه درست رأي ميدهد يا نه، واي به حال اين مملكت كه نميشود به دادگاهش اعتماد كرد. آقاي لاريجاني هم جوابي به ايشان دادند. به نظر شما اين فساد نگرانكننده و ساختاري است؟
از من بپرسند ميگويم آقاي ناطق راست ميگويد ولي حق با آقاي لاريجاني است! براي اينكه وقتي خود آقاي لاريجاني ميگويد من 50نفر را عزل كردم اين يعني يك اشكالاتي وجود دارد كه تو 50تايش را فهميدهاي، شايد چند تايش را هم نفهميدهاي. اينكه آقاي لاريجاني هم ميگويد درست است چون 50نفر را عزل كرده یعنی اگر بفهمد فساد هست برخورد می کند.
*سيستم به نظر شما مشكل دارد؟
يك سيستم كل داريم نظام جمهوري اسلامي، من ميگويم اين سيستم قابل دفاع است. چونساز و كار را پيشبيني كرده و هم در مواردي يك جاهايي از دستش در ميرود.
*روي كاغذ نميگوييم. چيزي كه عيني است.
من در مقايسه با نظامهاي ديگر ميگويم اين سالمتر است ولي بيعيب نيست. اگر بخواهيم خردتر بگوييم سيستم قضايي هم در مقايسه با جاهاي ديگر قابل دفاع است ولي در مقايسه با آرمانهايي كه ما به خاطر آن انقلاب كرديم و عدالت اميرالمومنين و... خيلي فاصله دارد.
*سفر خارجي زياد داشتهايد؟
حدود 25كشور رفتهام البته ربطي به نماينده بودنم ندارد. از خیلی سال قبل که مسئولیتی قبول کنم با دعوت می رفتم.
*قرار بود جام جهاني برزيل برويد، چه شد نرفتید؟
ما در کمیسیون اصل 90 گزارشي درباره تخلفات در جام جهاني 2006داديم. چون تقريباً 6نهاد دولتی در جام جهاني درگير هستند. ميراث فرهنگي، وزارت ورزش، وزارت ارشاد، وزارت خارجه و... ما گفتيم در جام جهاني قبل اين تخلفات صورت گرفته. از هر وزارتخانهاي هيأتي ميرود و خود فدراسيون هم يكي از نهادهاي اصلي است. من گفتم نمايندهها اين همه سفر خارجی به اسم نظارت ميروند كه خيلي از آنها بی فایده است. ولی اينجا واقعاً جا دارد يك نماينده به عنوان ناظر برود. اگر آن سفرها توجيه داشته باشد، اين سفر صد برابر آنها توجيه دارد. اين مسئله در كميسيون مطرح شد و اعضا رأي دادند كه بله اين سفر توجيه دارد. درباره سفرهاي نمايندهها در هيأترئيسه تصميمگيري ميشود، در آنجا هم تصويب شد و گفتند خودت برو. من گفتم نميتوانم. چون نميتوانم نزديك 15روز در سفر باشم و برايم امكانش نيست. به آقاي پورمختار هم گفتم من نميتوانم بروم.
*فكر كرديد 15روز زياد است براي اينكه دولت روحانی نفس بكشد؟!
دولت روحانی خودش برای خودش مشکلی تنفسی درست می کند نه ما برای آنها مثل پرداخت حقوق های چند ده میلیونی به مدیرانش ولی آن روز من برای سفر رفتن مشكل شخصي داشتم. در همان زمان يك عدهاي هم خيلي نگران شدند.
*نگرانی از چه؟
به هر ترتیب ما تا الان آدم اهل معامله ای نبوده ایم. برخی دستگاه ها خوششان نمی آید کسی بر آنها نظارت کند. من مخالفت كردم ولي آقاي پورمختار گفت ما شما را چون به موضوع تسلط داردی معرفي ميكنيم اگر مشكلت برطرف شد برو، اگر هم نشد كه هيچ. در همين حين كه كميسيون به تشريفات مجلس نامه زد، در همين دعواهاي سياسي يكي از كساني كه آنجا بود نامه را به رسانهها داد. در عرض ده روز 450خبر در مورد سفر من منتشر شد. كار به بيست و سي هم كشيد. البته اين نشانه همان ضربالمثلي بود كه ميگفت قطاري كه حركت نميكند، سنگ نميخورد. بخشي هم تحريك جريان فساد در فوتبال بود. بخشي از آن هم جريان سياسي مقابل بود. من هم جواب ميدادم. گفتم اگر قرار است من با اين تيترها حرف و نظرم عوض شود كه ديگر رسايي نيستم.
*وسوسه سفر خارجی نداشتيد؟
نه. من سفرهای خارجی زیادی قبل از نمایندگی و در دوره ای که طلبه عادی بودم داشته ام. دو سال در خارج از کشور با خانواده زندگی کرده ام. كساني كه در خارج از كشور دعوت ميكنند هم از مراكز رسمي تبليغي جمهوري اسلامي هستند و هم ممكن است مجامع غیر دولتی باشد. مثلاً آلمان من چهار پنج دهه منبر رفتم که مربوط به دولت ایران نبود.
*شما هم كه روحاني اروپا پسند شدهايد.
نه. من پاكستان و لبنان هم رفتهام. دو سال در آفریقا بودم. فيليپين هم رفتم. اتفاقاً هميشه ميگفتم منه را جاهايي كه نياز است بفرستيد. البته در دوره نمایندگی برخی از کشورهای اروپایی چون به راحتي به مبلغین ويزا نميدادند و پاسپورت من سياسي بود و راحتتر ميتوانستند با آن ويزا بگيرند، در مواردی سفر به آنجا داشتم.
*ارتباط شما با شخص رهبري يا دفترشان چطور است؟ غير از ديدار نمايندهها و... ايشان را ميبينيد يا ميديديد يا هيچ وقت شده نقطه نظر ويژهاي نسبت به فعاليتهاي شما داشته باشند؟
همه مسئولین در فرصت هایی مثل اعیاد یا در برخی روزهای ملاقات های محدودی با افراد مختلف دارند، می توانند از این فرصت استفاده کنند و خدمت ایشان برسند و گاهی هم فرصت می شود و مطالب شان را بیان می کنند.
*قبل از دوره نمايندگي چه؟
اولین دیدارم قبل از اينكه من مسئول باشم اتفاق اقتاد. من حدود سيزده چهارده تاليف دارم كه درباره مباحث روز و مستند هستند. آسيبشناسي و تحليل مسائل فرهنگی و سیاسی. در این کتاب ها گاهي براي اينكه يك حرف را مستند كنم شايد دو روز وقت گذاشتهام. آيت ا... مشكيني به من ميگفتند تو اينقدر كه روي روزنامهها وقت گذاشته اي اگر در فقه و اصول وقت ميگذاشتي، الان مجتهد بودي. البته بعد تاکید می کدند که غصه نخور تکلیف امروزت همین کارهاست مجتهد زیاد داریم.
*از کی شروع كرديد، از دوره اصلاحات؟
قبل از آن هم تاليف داشتم ولي بعد از شروع اصلاًحات و بعد از جريان قتلهاي زنجيرهاي كه من ديدم يك جريان كتابسازي درست شده، تصميم گرفتم روي موضوعات روز كار كنم و مستند كتاب بنويسم كه خيلي هم بازخورد داشت. آن ايام كتاب "پايان داستان غمانگيز "كه درباره حكم حكومتي ايشان{به قاب عكس رهبري روي ديوار اشاره ميكند} درباره قانون مطبوعات بود را خودشان ديده بودند. دو جلد كتاب حدود 800 صفحه است كه مستند و مستدل است و براي اولين بار در آن کار تصويري از تیتر مطبوعات هم صورت گرفته و تيتر روزنامهها اسكن شده و در كتاب قرار گرفته. آقا اين را ديده بود و خيلي خوشش آمده بود.
*چند سالتان بود؟
حدود 30سال. تا آن زمان من حتی ديدار عمومی رهبري در حسینه هم نرفته بودم. اولين ديدار من با آقا همين ديداري بود كه بعد از اینکه ایشان کتابها را دیده بودند از طریق انتشارات ما را پیدا کردند و در یکی از همین دیدارهای روز دوشنبه که حدود 20 تا 30 نفر افراد مختلف حضور دارند، ما هم رفتیم و نشستیم و فرصت شد چند کلمه هم صحبت کردم. برایم جالب بود که ایشان تا این اندازه به مسائل و کارهای فرهنگی اهمیت می دهد.
*جلد كتابتان هم كاملاً مشخص است كه مربوط به دوره اصلاًحات است، آن زمان جلدهاي هيجانانگيز مد بود.
اثر هم ميكرد. الان اين كتابي كه دست شماست چاپ چهارم است تا شش چاپ رفته. جمع تيراژ كتابهاي چاپ شده در دفتر جریان شناسی تاریخ معاصر که 14 عنوان آن مربوط به بنده بود، حدود يك ميليون نسخه ميشود.
*با آقای احمدی نژاد ارتباطی دارید؟
نه ارتباطی نداریم.
*هنوز هم از احمدی نژاد دفاع می کنید؟
بله از خدماتش دفاع می کنیم چرا نکنیم؟ ولی خصوصی با اينكه ما را به اين متهم ميكنند كه مطلق از احمدينژاد دفاع كردهايم، اما يك جلسه نشده من پيش آقاي احمدينژاد بنشينم و انتقاد نكنم.
*جلساتتان تا زماني كه ايشان رئيسجمهور بود ادامه داشت؟
بله. بعد از رفتن ايشان جلسهاي نداشتهام. فقط تلفني يك بار صحبت كردم.
*الان اگر آقاي احمدينژاد كانديدا شوند، نظر شما به ايشان نزديك است؟ چون ايشان فعاليت خود را شروع كرده.
بله ايشان كارش را شروع كردهاند. من هم در زمان خودش تصمیم می گیرم. ولي اينطور نيست كه سياسي رأي بدهيم. يك امر نسبي است. زمانش كه برسد آدم تشخيص ميدهد چه كسي اصلح است.
*آیا احمدی نژاد را با روحانی مقایسه می کنید؟
من اصلاً آقاي احمدينژاد و روحاني را با هم مقايسه نميكنم، چون قياس معالفارق است. روحاني را بايد با خاتمي و هاشمي مقايسه كرد چون از يك جنس هستند.
*به عنوان رئيسجمهور كه ميشود مقايسه كرد.
نه اصلاً مقايسه غلط است. بعضيها به من ميگويند شما كه از آقاي احمدينژاد انتقاد ميكرديد، الان وضعيت با آقاي روحاني خوب است؟ ميگويم اصلاً اين مقايسه غلط است، من همیشه احمدی نژاد را با خودش مقايسه ميكردم. ميگفتم آقاي احمدينژاد سال90 با احمدينژاد سال 84 تفاوت جدی دارد. اتفاقاتی در دو سال آخر افتاد که نمی توانیم به راحتی از آنها عبور کنیم. البته تاکید می کنم که این در مقایسه با عملکرد آقای روحانی نیست والا اتفاقات این چند سال آقای روحانی که ضرباتش بیشتر از آن بوده.
*چه تفاوت هایی بین آنها می بینید.
روز اول كه آقاي روحاني رئيسجمهور شد به مجلس آمد، رفتم به او گفتم چون آخوند هستي من هم آخوند هستم، نکاتی را دلسوزانه می گویم. به آقای روحانی گفتم که احمدينژاد يك ويژگيهايي داشت كه شما نداريد، و چون بعد از او رئیس جمهور شده ای، اگر اینها را همچنان نداشته باشی، نداشتن آنها به روحانيت ضربه ميزند. یکی از ویژگی ها مردم داری احمدی نژاد بود که روحانی این خصلت را ندارد. ديدهايد بعضيها خودكارباز هستند، بعضيها ماشين باز، بعضيها تمبرباز هستند یعنی عشق شان جمع کردن تمبر و خودکار است. به نظر من احمدينژاد مردم باز بود. این رفتارها در برابر مردم، فيلمش نبود. اخلاقش اينطور بود. يكي نامه داشت ميايستاد، دست مردم را ميبوسيد و... اين ويژگي را دارد. نسبت به مردم يك رابطه عاطفي دارد ولي آقاي روحاني اینطور نیست. نگاهش به مردم از بالا به پایین است. ما به اینطور طلبه ها می گویم آخوند عصا قورت داده. آقاي احمدينژاد وقتی به مجلس ميآمد حتي نمايندههايي كه قبولش هم نداشتند دور و برش را ميگرفتند ولي روحاني به مجلس ميآيد اصلاً اينطور نيست.
*مثل آقاي هاشمي؟
به نظرم آقای هاشمي در این خصلت بهتر از روحاني است.
*پرستيژ منظورتان است؟
نگاهشان به بقيه نگاه بالا به پايين است. خصوصاً اگر مسئول شوند.
*آقاي هاشمي اينطور نبود؟
نه در اين حد و اندازه. آقای هاشمی دفتر و دستک و پرستيژ داشت و سلسله مراتبي بود. يك بار در مجلس جلسه سه قوه بود، از تلويزيون هم پخش ميشد. آقاي شاهرودي علمايي حرف زد. اكثر توده نفهميدند. آقاي علی لاريجاني هم خیلی با اصطلاحات و فلسفي حرف زد که او هم كه نگاه بالا به پايين دارد) خيليها نفهميدند. آقاي احمدينژاد آمد مثل مردم کف خیابان حرف زد همه فهمیدند. دكتر فهميد، مهندس فهميد، كشاورز و كارگر هم فهميد.
*مثل داستان آن {... } را لولو برد؟
اين یک ضرب المثل در ادبیات محاوره ای توده مردم است. از نظر شما قابل نقد است كه ميگوييد رئيسجمهور نبايد اين طور حرف بزند ولی اتفاقا مردم خوششان می آید. امام هم همينطوربود می گفتند آمریکا مثل شیری است که غرش می کند اما از ترس از آن طرفش یک چیزهایی می ریزد بیرون. به آقاي روحاني گفتم شما اين ويژگي را نداريد و اين به ضرر روحانيت است. مردم بدشان ميآيد. ويژگي دوم اين بود كه احمدينژاد شخصاً ساده زيست بود آقاي روحاني اينطور نيست. چه دفتر كارش، چه زندگي شخصياش و چه ماشينش و... اينها همه از همين ويژگي نشأت ميگيرد. اتفاقا همین روحیه اشرافی گری باعث شد تا فرهنگ حقوقها در این دولت تغییر کند. ایشان همان اول دولت حقوق 5 میلیونی وزرا را چندین برابر کرد و همین موج رفت در همه جا. ويژگي سوم احمدينژاد هم اين بود كه خودش و دولتش پركار بود. يك عده نقد دارند ميگويند اين پركاري فايده داشت يا نه؟ ولي پركار بود و واقعاً مردم ميديدند كه از كله سحر كار ميكرد و يك جاهايي هم ميبريد. ولي آقاي روحاني كاملاً برعكس است. اينطور نيست كه پيگيري و پركاري داشته باشد، حتي در ماه فقط يك جلسه دولت را ميرود، بقيهاش را جهانگيري اداره ميكند. وزرا اكثراً نالان هستند و ميگويند ما اصلاً آقاي روحاني را نميبينيم و نميتوانيم رودررو صحبت كنيم.
*همان ابتداي كار شما اينها را از كجا ميدانستيد كه به آقاي روحاني گفتيد؟
بالاخره ما این دوستان را ميشناسيم. الان مثلاً ما با بعضي از دوستان مجلسم يا خيلي از سياسيها مراوده داريم و ميدانيم چه ويژگيهايي دارند. ده سال ديگر به جايي برسند آنها را ميشناسيم. بعضي از اين ويژگيها را هم دوستان گفتند.
*اگر امر دائر مدار این دو نفر باشد کدام یک رای می آورند؟
آقاي احمدينژاد در بین توده های پایگاه دارد ولی نباید دلش را به اين رأي خوش كند. پايگاه اجتماعي مهم است ولي این پایگاه اجتماعی چون مربوط به توده هاست ضربه پذیر هم هست. می تواند در یک هفته انتهایی به انتخابات با یک جنگ روانی تغییر کند. يك زماني شما فقط در تودهها پايگاه اجتماعي داريد، يك زماني در خواص هم پايگاه اجتماعي داريد. خواص ضربهگير هستند. آقاي احمدينژاد بين تودهها پايگاه اجتماعي دارد، مردم يك چيزهايي از او ديدهاند كه از آقای روحانی برعكس آن را ديدهاند. اگر آقاي احمدينژاد نتواند اين خواص را توجيه و همراه كند، ضربه پذيرياش بالا ميرود. به دليل اينكه همانطور كه طرفداران جدي دارد، دشمنان پر و پا قرصي هم دارد.
*احمدی نژاد اين اواخر ميخواست همين كار را بكند كه شما تاييدش نميكرديد.
نه اینطور نیست. این اواخر اطرافیان احمدی نژاد به دنبال این بودند که با شیوه هایی پایگاه اجتماعی او را فراتر از پایگاه اصلی خودش ببرند. برای همین با طرح ایرانیت و با هم نشینی با هنرپیشه ها و این اقدامات دنبال این بودند ولی این رفتارها برای چنین طیفی از طرف احمدی نژاد رفتار کپی بردارانه است نه اصل. مثل این که آقای روحانی با این ویژگیهای شخصیتی ای که گفتم الان در سفر استانی مثل احمدی نژاد دست مردم را ببوسد، کسی از روحانی این را باور نمی کند این رفتار باید در همه جا ساری و جاری باشد.
*ولي احمدينژاد ميخواست رضايت آنها را به دست بياورد.
اشتباهش همين بود. گفتم چون آن طيف اين كارهاي احمدينژاد برايشان كپي است و اصل نيست. اگر قرار باشد به خاطر هديه تهراني و كوروش و داريوش به احمدينژاد مراجعه كنند، ميگويند تو داري فيلم بازي ميكني چرا از اول اينطور نبودهاي.
*اين مشكل تنها احمدينژاد نبود. آقاي قاليباف و محسن رضايي هم اين مشكل را داشتند.
براي همين کارهای آنها هم نميگرفت البته احمدی نژاد ویژگی هایی داشت که آنها نداشتند.
*ولي آقاي روحاني تكليفش مشخص است.
تکلیفش در چی مشخص است؟ آقاي روحاني تنها رئیس جمهوری است که بدنه اجتماعي ندارد. بدنه اجتماعي روحاني براي آقاي خاتمي و هاشمي است. من هميشه به دولت آقاي روحاني ميگويم "دولت خاشمي" نصفش براي خاتمي است نصفش برای هاشمی. عارف هم بدنه اجتماعي ندارد. همه رؤساي جمهور پايگاه اجتماعي داشتند مثل آقاي هاشمي كه پايگاهش تودهها نبود چون آنها را له كرد، خواص هزينه داده براي انقلاب هم پايگاه او نبودند. خواص متوسط به بالا يا تكنوكراتها پايگاه اجتماعي آقاي هاشمي بودند. هاشمی مديرها را سیر کرده بود برای همین آنها را همیشه به دنبال خودش داشت. الان هم همان طیف دنبال هاشمی هستند چون در سایه او به آلاف و الوف می رسند. آقاي خاتمي هم بدنه اجتماعي داشت در بين طيف روشنفكر و دانشجو و هنرمندان چهره و مشهور. تودههاي مردم را هم با طرح اینکه من متولی دین آسان هستم و طرف مقابل اهل خشنونت و دین سخت است تا مدتی همراه خود کرد اما بعد از کنفرانس برلین این واقعیت لو رفت که اینها مروجان بی دینی و سکولاریسم هستند. بدنه اجتماعي آقاي احمدينژاد هم در تودههاي عمومي مردم، مستضعفين، بچه حزب اللهيها و... بود. تا اين دو سال آخر كه آقاي احمدينژاد با رفتارهایی که داشت طیفی از این جماعت را از خود دور کرد. همه اینها پایگاه و بدنه اجتماعی داشتند اما آقای روحانی پایگاه اجتماعی ندارد و بعد از افتضاحی که در پرداخت حقوق های کلان و پاداش های چند صد میلیونی بوجود آمده به شدت جایگاهش در افکار عمومی را از دست داده است.
*آقاي لاريجاني هم پايگاه اجتماعي ندارد؟
اخلاق او هم مثل آقاي روحاني است براي تودهها جذبه ندارد. آقاي لاريجاني وقتي در برابر رأي مردم قرار گرفت عوض شد. اين را به خودش هم گفتم.
* رأي مردم را مهم نميدانيد؟
اگر شما قدرت طلب باشي هرسازي كه مردم بزنند شما ميرقصيد... ولي مردم از شما اين را نميخواهند. همين مردم وقتي تو دنبالشان بروی و برسند به کوچه بن بست به شما اعتراض می کنند که تو که می دانستی راه غلط است چرا راه درست رانرفتی. شما اگر بگویی من آن مسیری را رفتم که شما دوست داشتید، در پاسخت می گویند ما تو را انتخاب کرده بودیم تا بر اساس میزان دسترسی ات به اطلاعات، تصمیم درست بگیری، یعنی اعتراض می کنند و حق دارند و درست می گویند.
*اما اينكه ميگوييد احمدينژاد براي رأي مردم ميرود خودش را تغيير ميدهد و قبول داريد كه نظر و رأي مردم اينقدر تأثيرگذار است، خودش خوب است.
من اين را بيشتر از شما قبول دارم چون به خاطر رأي مردم كتك هم خوردهام. من كه نميگويم رأي مردم بد است. در دوره غيبت، حتي در دوره حضور امام معصوم هم اين يك قاعده عقلي است. مقبوليت به اندازه مشروعيت - از نظر عقلي نه از نظر شرعي - بايد باشد. شما بهترين خياط باشي وقتي سوزن نداري نميتواني بدوزي. شما امام عادل باش وقتي مردم تو را نخواهند نميتواني كار كني.
*الان شما موافق رفراندوم براي رابطه با آمريكا هستيد؟
بله. به شرطي كه اول بعضي چيزها را به مردم بگويند. مثلاً مسئوليني كه بچههايشان در خارج از كشور درس ميخوانند و زندگي ميكنند چه كساني هستند و نظرشان درباره رابطه با آمريكا چيست.
*اينها را در 9دي بنويسيد.
می نویسیم که وضع مان این است. پس فكر ميكنيد برايچي ما را توقيف ميكنند؟ قصه بز بز قندي كه نمينويسم. اصلاً بدون اين شرط هم من حاضرم رفراندوم بگذاريم، فكر ميكنيد مردم رأي ميدهند؟
*اصلاً خود رفراندوم در كشور ما تابو شده.
تا به حال ما چند رفراندوم داشتهايم. يكي همين انصراف از يارانهها. مردم رأي ندادند. البته اينطور نيست كه مردم در همه كشورها درباره حقوق اساسي هر ساعت نظر بدهند.
* 40سال يك بار كه ميشود.
ساز و كار دارد. دو سوم مجلس بايد اظهار ضرورت كنند.
*ولي آقاي روحاني وقتي اين حرف را زد، مجلس به او حمله كردند. گفت ميتوانيم برجام و توافق هستهاي را به رفراندوم بگذاريم دوستان شما به او حمله كردند كه يعني چي.
نه. ما اين را نگفتيم. حرف ما این بود كه وقتي يك مسئله محرمانه است مردم چطور رأي بدهند؟ من همين الان هم ميگويم براي برجام رفراندوم بگذاريد، ولي واقعيتها را اول به مردم بگوييد. وقتي يك چيزي محرمانه است چطور ميشود از مردم نظر خواست؟
*مردم رييسجمهور انتخاب كردهاند و به برنامههايش رأي دادهاند، به تيم مذاكراتش هم اعتماد دارند. بعد هم ميخواهند برجام را تأييد كنند. مذاكره كه قابل تفسير است. هر كسي ممكن است بگويد من از آن جمله خوشم نيامد. از جواب سلام جان كري خوشم نيامد.
شما به عنوان يك آدم با سواد روزنامهنگار، می دانید سر چه چيزي ميخواهيم توافق كنيم؟ چي ميخواهيم بدهيم؟ چي ميخواهيم بگيريم؟ اگر قرار باشد رأي مردم در رفراندم نافذ و با علم باشد، بايد همه چيز را به مردم بگويند. همين الان كه ما اينجا نشستهايم برجام چند پيوست دارد كه محرمانه است و حتي همينها كه در مجلس هستند نميدانند.
*اگر قرار است به بخشهاي مختلف مديريت آقاي روحاني نمره بدهيد، كدام مورد نمره بهتري ميگيرند؟
وزير بهداشت شايد. البته خود اين بحث مربوط به سلامت اشكالاتي دارد ولي هر كاري اجرا شود اشكالاتي دارد اما در اين مورد كارهاي وزير منافعش بيشتر از مضراتش است.
*وزير بهداشت پوپوليست نيستند؟ همه جا با دوربين ميروند و... شما خودتان هم خيلي رسانهاي هستيد.
من اين را قبول ندارم. يك مدير بايد اطلاعرساني كند. هر كس كار نكرده و عرضه ندارد به آن يكي ميگويد پوپوليست.
بعضيها نمره قبولي شايد بياورند ولي نمره قابل قبول نه. بالاخره ساختار جوري است كه شما وقتي در اين ساختار قرار بگيري به صورت طبيعي خدماتي دارد. نميتوانيم بگوييم يك دولت ضرر دارد منتهي این دولت منافعش كمتر است. اين دولت روي وزارت خارجه متمركز شده.
*نمره نميگيرد؟
از نظر من نه. وزارت خارجه در مداکره با 5+1 خلاصه شده و از میان آنها هم فقط امید دولت به رابطه با آمريكاست. شما غير از اين تحرك ديگري ميبينيد؟ خود وزرا ميگويند ما به رئيسجمهور دسترسي نداريم. همه تخم مرغهاي دولت در سبد برجام است.
*تعبيرشان اين بود كه آنجا يك گره اساسي است.
خب غلط بود و نتيجهاي هم نگرفتند. الان 6ماه هم از تصويب نهايي برجام گذشته. در اين فاصله هم هيچ اتفاقي نميافتد. خيليها ميگويند آمريكا در اين فاصله يك ساله تا انتخابات 96 امتياز ميدهد براي اينكه روحاني دوباره رأي بياورد، من ميگويم اينطور نيست. من وقتی خودم را جاي آمريكاييها می گذارم به این نتیجه می رسم که نباید به دولت روحانی امتياز بدهم. چون ميبينم اين دولت يك دولت فشارپذير است.
*با اين تعبير شما الان سه سال فشار آورده و امتياز گرفته، اين يك سال را چرا شل نكند كه 4سال ديگر امتياز بگيرد؟
براي اينكه تحليلهاي آنها از ما واقعيتر است. برآورد آنها اين است كه دولت آقاي روحاني ادامه پيدا نميكند.
*شما از كجا ميدانيد؟
من مواضعشان را ميبينم. آنها اتاقهاي فكر و تحليل دارند بعد هم آنها واقعيتها را ميبينند. ما هم كه كر و كور نيستيم. آدمهايي كه من ميشناسم، فاميل، دوستان و رفقايم و... موج اين است. مگر اينكه اتفاق خاصي بيفتد، اینکه رقيب چه کسی باشد، اينكه در جريان اصولگرايي چه اتفاقي بيفتد. اینکه آقاي هاشمي يك علي اكبر ولايتي سبز كند به عنوان رأي شكن و... اما من الان ميگويم که اگر هفته بعد انتخابات باشد، روحاني رأي نميآورد.